سعدی و آشنایی زدایی
یکشنبه 1 اردیبهشت 1398
تعداد بازدید: 7659
زبان : فارسی
دسته بندی : عمومی
نویسنده خبر :
سعدی و آشنایی زدایی
دکتر اکبر صیادکوه
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز
در پهنه ادب پارسی از آغاز تاکنون هیچ شخصیت ادبی بزرگی سراغ نداریم که همچون شیخ مصلح الدین شیرازی، شیخ اجل، جامع الاطراف باشد و در حوزه های مختلف ادبی از جمله نثر، غزل، قصیده و مثنوی صاحب سبک و نظر باشد و به بیانی دیگر نقطه عطف به شمار آید. پرداختن به این موضوع و اثبات چنین ادعایی ضروری نمینماید چون از مقوله های بدیهیات به شمار است؛ همچنان که در زمینه استادی وی در شیوه هایی چون طنزپردازی، دریافت عمیق و بیان واقعیت های اجتماعی،مردم شناسی و... نیز به استدلال نیاز ندارد و هر گوشه از آثار وی گواهی راستین بر این ادعاست. شاید سزاوارتر این باشد که بیندیشیم که شیخ اجل به کمک ابزارها و ترفندهایی بدین جایگاه دست یافته است. بی تردید پاسخ به این پرسش نیز آسان نیست و سعدی پژوهان و ادب دوستان بسیاری در صدد پاسخ بدان بر آمدند؛ اما هر کس به اندازه دریافت خویش.اگر به بیشتر مقاله ها کتاب ها و رساله هایی که تاکنون درباره ذهن و زبان سعدی نوشته شده بنگریم میبینیم بسیاری در پی پاسخ به این موضوع اصلی و سبب پیروزی شگرف این نابغه ادبی بودهاند. برخی این شگرف کاری را به حوزه های لفظی و برخی به حوزههای معنایی پیوند زدهاند. اگر بدون توجه به آنچه دیگران گفتهاند فرض را بر این بگذاریم که در هر صورت آثار شیخ اجل در حوزه ادبیات و متن ادبی است، اکنون باید بیندیشیم که ادبیت در چیست؟ فلاسفه و ادبا و اهل هنر در مجموع همواره خواستند به این پرسش پاسخ دهند ولی این بُت عیار هر دم به شکل دیگری خود را نموده است. در این جستار کوتاه بدون بیان مقدمات از دیدگاه فرمالیست ها نگاه می کنیم که ادبیات را در آشنایی زدایی می دانستند و اعتقاد داشتند که شعر چیزی جز آشنایی زدایی در زبان ارتباطی نیست و شاعر و نویسنده با گزینش های بهترین زبانی سخن خود را به اوج می رساندند. از این دیدگاه وقتی به آثار سعدی مینگریم می بینیم گویا سعدی بر این ترفند کاملا آگاه بوده و بیشتر اوقات در پی غافلگیر کردن مخاطب خویش بر آمده تا او را نسبت به موضوع مورد نظر خویش آگاه کند و تعجب او را بیافزاید. آیا گفت و گوی ساختگی میان گِل و گُل و نتیجه حاصل از آن غیر از آشنایی زدایی است؟ یا ماجرای مستی که در بوستان بربط خود را بر سر فرد پارسایی می کوبد و فرد پارسا به جای ستیز و بردن شکایت پیش قاضی فردای آن روز مقداری سیم یا پول نزد فرد مست می برد و به او میگوید این وجه را بگیر و صرف تعمیر سازت کن. آیا چنین برخوردی نوعی هنجارشکنی و هنجارگریزی نیست؟
یکی بربطی در بغل داشت مست/ به شب در سر پارسایی شکست
چو روز آمد آن نیکمرد سلیم/برِ سنگ دل برد یک مشت سیم/ که دوشینه معذور بودی و مست/ تو را و مرا بربط و سر شکست/ مرا به شد آن زخم و برخاست بیم/ تو را به نخواهد شد حالا به سیم/ از این دوستان خدا بر سر اند/ که از خلق بسیار بر سر خورد
حکایتها و قطعه های بسیاری به ویژه در گلستان و بوستان وجود دارد که نشانگر آن است که شیخ اجل بدین شیوه توجه نشان داده است.
برچسب ها :
مطالب پیشنهادی از سراسر وب